Thursday, December 9, 2010

کافی نت

يه كافي نت 4 تا كامپيوتر ، مشتريها بطور معمول ميومدند و ميرفتند. يه دختر 18 ساله و خو شگل امومدو پشت با حسرت به كامپوتر ها نگاه ميكرد .ديدم دوست داره بايد اما يه چيزي مانعش ميشه. يه لحظه تصميم گرفت و اومد تو آقا چطوري ميشه اينترنت كار كرد. ديدم دختر كنجكاويه معلوم بود بخاطر عريفايي كه دوستاش كردن كنكاو شده اينترنت رو تجربه كنه. گفتم ميدوني چقدركامپيوتر ميدوني ، كمي مكث كر گفت هيچي. ميخواستم باهاش بيشتر صحبت كنم بلند شدم گفتم بشين پشت اين كامپيوتر كمي ياد بيگير بعد.
اون نشست منم نشستم پيشش چه عطري داشت. كمي بهش ياد دادم و ميديم چقدر با علاقه دراه حرفاي منو گوش ميكنه منم نگاش ميكردمو از زيبايش لذت ميبردم.ظهر بود منم گرسنه بودم گفتم فردا زودتر بيا كمي بيشتر كار كنيم اونم قبول كرد. چند روزي اومد يه مقدار هم اينترنت كار كرد.با هم خودموني شده بوديم يه وقت گفت به من سايتهاي سكسي رو چطوري ميتونم ببينم يه لحظه مكث كردم يه نقشه اي كشيدم گفتم اينجا نمي شه از بيرون ميان ميبينن از اين پله ها برو بالا تو اتق يه كامپيوتر هست اونو روشن كنن تا من بيام. اتاقي بود كه ظهر ها ميرفتم يه كم اونجا استراحت ميكردم. در مغازه رو بستم و رفتم بالا جلئي ميزم صندلي نبود رو تخت ميشستم و با كامپيوتر كار ميكردم. رو تخت پيشش نشستم. سايت worldsex رو اوردم و عكس هاشو بهش نشون دادم. حواسم هم بهش بود ديدم دستشو برد طرف كسش گذاشت روش و اروم جوري كه فكر ميكرد من نفهمم فشار ميداد. منم رست كرده بودم و از حال كردن اون حال ميكردم. اون يكي دستشو گذاشت رو شونم منم دستمو گذاشتم رو شونش حسابي حشري شده بود بهم نگاه كرديم. ازش لب گرفتم اونم چشاشو بسته بودو لب ميكرفت روسرشو برداشتم مدگمه هاي مانتوشو بازكردم.دستمو بردم رو سينههاس و ماليدمشون كم كم داشت نفس نفس ميزد. سينه هاش سفت شده بود چه پوست سفيدي داشت . لباساشو در اوردم هيچي نمي كفت فقط دوس داشت لذت ببره. خوابوندم رو تخت سينه هاشو مك ميزدم دستم بردم رو كسش از رو شرتش ماليدمشون. خواستم دستمو ببردم تو شرتش كه دستمو گرفت گفتم نترس ميدونم چيكار ميكنم.دستمو ول كرد بردم داخل شرتش و ماليدمشون لباشو بهم فاميداد تا جيغ نزنه گفتم بهش راهت باش از نگاهش مييفهميدم كه چقدر حال ميكنه شوتشو در اوردم چه كس تميزي داشت . زبونمو بردم و اروم شروع كردم به ليس زدن بيشتر داش تكون میخورد و حال ميكرد كم كم داشت صداي جيغش ميومد. تااينكه به ارگاسم رسيدو يه جيغ بلند كشيد.من هنوز ابم نيومده بود لباسمو در اوردم رفتم روش پاهاشو كنار هم گذاشتم و كيرمو لاي پاش گذاشتم چه پاهايي داشت و ابم بعد از يه مدت اومد.يه مقدار همديگرو غرق بوس كرديم. بعد از اون روز هر چند وقت يه بار باهم يه حالي ميكرديم تا اينكه ازدواج كرد و رفت.

No comments:

Post a Comment